به خدا بگویید :
زمستانش سرد نیست...
جمع کند این تکرار فصل ها را...
من در تابستان هم از بی وفایی
دندان به دندان ساییده ام...
تمام بهانه هایم
از تو شروع می شود
از تو و نگاهت
خنده های بی مثالت...
و حرف هایی که از لبهای تو شروع می شود...
از تو چه پنهان
گاهی...
دلم برای داشتنت پر می کشد
و گاه برای تو فقط دلم شور میزند
دل است دیگر...
این واژه ى کوچک و کوتاه گاهى به وسعت یک دریا برایت دلتنگى می کند...
پ.ن1:خدایا ... خودت کمکم کن...
پ.ن2:خدایا عاشقتم....
پ.ن3:بالاخره بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم و اصرار خانواده و بقیه تصمیم گرفتم برم اردو...امیدوارم فردا خوش بگذره...
پ.ن4:دارم عاشق میشم کم کم....بذار دستاتو تو دستام...عزیز هر دم عزیز هر دم...(عاشق این آهنگتم مازیار..!)